روی پشت بام دراز کشیدم ام و چشمایم را بسته ام و نفس عمیقی میکشم و وقتی چشمانم را باز میکنم در مقابل فرشی به سیاهی ذغال با بزرگی بی انتها میبینم که با اکلیل های درخشان تزئین شده است.درمیان آرامش و زیبایی درخشش ستارگانش یک ستاره دنباله دار یا درست است که بگوییم شهاب سنگ از میان آسمان عبور میکند،چشمانم را میبندم و آرزو میکنم شنیده اید که می گویند با دیدن ستاره های دنباله دار اگر آرزو کنید آرزویتان برآورده میشود. همینطور که در آسمان غرق شده بود، صدای جیرجیرک کنارم با چشمک های ستارگان همنوازی میکرد و ماه در میان نور افشانی ستارگان خودنمایی میکرد.در میان آرامش آسمان شب روحم به راحت تسکین پیدا کرد پلک های بر روی چشمانم سنگینی میکردند تا اینکه چشمانم را پوشاندن و به خواب عمیق فرو رفتم.
سلام عزیزم.بفرمایید☝🏻🌸